جان آدمی چه اندوهگین است ،هنگامی که اندوهش از عشق است.

ویکتور هوگو

عشق ، زیبا و زشت نمیشناسد.

ویکتور هوگو

هر زن پاکدامنی ،زیبا و دلپسند است.

ویکتور هوگو

در نوشتن از آنچه دیگران نوشته اند ، نباید یاری خواست ،بلکه از جان و دل خویشتن است که باید یاری جست.

ویکتور هوگو

اگر انسان بتواند رنج را نیز به مانند شهری ترک گوید،می تواند خوشبختی را از سر گیرد.

ویکتور هوگو

ازدواج چیز شگفت آوری است،گاه شیران را روباه و گاه روبهان را شیر میکند.

ویکتور هوگو

زندگی شما از زمانی آغاز میشود که افسار سرنوشت خویش را در دست گیرید.

ویکتور هوگو

چقدر باشکوه است که دوستت بدارند و به مراتب باشکوه تر است که دوست بداری!

ویکتور هوگو

بدون دادگری هیچگونه پیش داوری درست نیست.

ویکتور هوگو

به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق … چون تشنه عشق روزی سیراب می شود.

ویکتور هوگو

مانند پرنده باش که روی شاخه سست و ضعیف لحظه ای می نشینید و آواز میخواند و احساس میکند که شاخه می لرزد ،اما به آواز خواندن خود ادامه می دهد زیرا مطمئن است که بال و پر دارد.

ویکتور هوگو

بیش از آنکه خزان از راه برسد ، از هر بهار بهره مند شو .

ویکتور هوگو

سخنان ویکتور هوگو

سخنان ویکتور هوگو